• خطبه ها
  • درباره معاويه
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

درباره معاويه

« 648»

(191) (و من كلام له (عليه ‏السلام) ) وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غَدْرَةٍ فَجْرَةٌ وَ كُلُّ فَجْرَةٍ كَفْرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ

« 649»

يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ.


ص649

 از سخنان آن حضرت عليه السّلام است (در نادرست بودن گمان كسي كه اعتقاد داشت انديشه معاويه رساتر و تدبيرش بهتر از آن بزرگوار است) 1 سوگند بخدا معاويه از من زيركتر نيست، و ليكن او بي وفائى و خيانت كرده و معصيت و نافرمانى مى‏ نمايد (در هر امرى مكر و حيله بكار برده بعهد و پيمان پايبند نيست، از اين رو نادانان تصوّر ميكنند اين از زيركى و دانائى او است) 2 و اگر مكر و بي وفائى نكوهيده نبود (خداوند عذاب براى آن مقرّر نفرموده بود) من زيركترين مردم بودم، ولى (بدانيد كه) هر مكر و بي وفائى گناهى است، و هر گناهى نافرمانى است، و روز قيامت براى هر عهد و پيمان شكنى پرچم و نشانه‏اى است كه بآن شناخته مي شود (گناهش آشكار بوده به آتش مى‏ بردش) 3 و سوگند بخدا من غافلگير نمى‏ گردم تا در باره ‏ام مكر و حيله بكار برند (چون هميشه بمكر و خدعه آنها آگاهم) و در سختى و گرفتارى عاجز و ناتوان نمى‏ شوم (زيرا از همه كس تواناترم، ولى براى پيروى از دستور خدا و رسول از آنچه رضاى آنها نيست چشم مى‏ پوشم، و اين دليل برترى و تواناترى رأى و انديشه ديگرى از من نيست كه او پيرو شيطان و هواى نفس بوده، و من در هر امرى خدا را در نظر مى‏ گيرم).